طبق معمول به وبلاگ خودتان خوش آمدید.
قصددارم مطالبی را درموردتاریخ بلوچ ها و مهمترین افرادبلوچ وطوایف مختلف بلوچ و...گردآوری کنم.
شمادوستان عزیز بادادن نظر درموردوبلاگتان مرادر کامل کردن اطلاعات کمک کنید.
(باتشکرفراوان:سلمان رسولی)
سالها پیش دو قوم بلوچزهی و درازهی باهم درگیر بودند ک براثر آن 33 نفر از هر دو طرف کشته شدند ولی بعد از چند سال از گذشت درگیری بین آنها صلح برقرار شد.زمانی که ناصر درازهی و برادرانش اشرار بودند هیچوقت دست به دزدی نمیزدندحتی گاهی ایشان با نان خشکی شبها و روزها را سپری میکردند.
بعداز صلح دو قوم" ناصر درازهی وبرادرانش(نادر درازهی"باقر درازهی"مدد درازهی و عابد درازهی)و داماد ایشان محمد شریف درازهی که از اهالی بم پشت سراوان میباشند در روستای کزور(از روستاهای شهرستان سرباز) تصمیم به زندگی در آرامش گرفتندو دیگر از درگیری خسته شده بودند.چند سال در روستای کزور زندگی خود را با کشاورزی و کاسبی(فروش هندوانه و.....) میگذراندند.
طولی نکشید که گروهی اتهام دزدی 2میلیارد مواد مخدر از قوم بامری(از اهالی گونیچ خاش)را به ناصر درازهی وبرادرانش زدند 2بار برای حل مسئله بامریها به خانه ناصر آمدند ولی به نتیجه ای نرسیدند در این نشست ها ناصر برای اثبات بی گناهیش حاضر به زن طلاق و دست زدن روی قرآن میشود ولی قوم بامری این رسومات را نمیپذیرند تا اینکه در دومین شب عید سعید قربان مورخ هشتم آبان سال1390 همت بامری تلفنی با ناصر درازهی ارتباط برقرار میکند که در نتیجه ی آن ناصر قبول میکند که از روی زغال های داغ عبور کند(از قدیم رسم بوده که افراد بی گناه برای اثبات بی گناهیشان از روی زغال های داغ عبور میکردند و مشخص میشد که آن شخص بی گناه است)همت نیز میپذیرد و به ناصر میگوید که جایی نرود و فردای آن شب به خونه ایشان می آیند ومفصل تر باهم حرف میزنند ولی تقریبا ساعت 2 شب برق روستا راقطع کرده و سیم تلفن روستا را نیز میبرند(به قصد گروگان گرفتن سردار ناصر درازهی) و به خانه ی ناصر حمله میکنند و جلوی زن و بچه هایش ایشان را به شهادت میرسانند.نادر درازهی برادر شهید ناصر یکه وتنها مسیر برگشت آنها را میبندد(مردم روستا بی عرضگی خود رانشان میدهند و هیچکدام از آنهااز خونه هایشان برای کمک به نادر بیرون نمیروند) ولی سردار نادر خداوندمنان باهاش بود همینکه ماشین بامری ها میرسدبه آنها حمله ور میشود(سردار نادر فکر میکند که برادرش رو گروگان گرفتند)و دو خشاب تیر بر روی آنها خالی کرده از ترس اینکه برادرش رو نیز کشته نمیتواند ببیند همه رو کشته یا نه بعد متوجه میشود که برادرش را در خانه اش به شهادت رسانده اند نفسی راست میکند در این درگیری 8 نفر از بامری ها کشته و یک نفر زخمی و همچنین یک نفر دیگر میگریزد.
به گفته ی خود سردار نادر درازهی تمامی افراد همت با خودش مشروب خورده بودند و میگوید هیچ وقت توان کشتن این همه افراد رو نداشته ولی خداوند با ایشان یار بوده چون که بی گناه بودند همچنین در ادامه سخنانش میگوید انگار صدای برادر شهیدش رو میشنیده که نادر سرت رو بپا و ازین حرفا...پس مشخص میشود که شهید ناصر وبرادرانش حق بودند و خداوند منان همیشه با حق است بخاطر همین سردار نادر دراین درگیری سربلند میشود.و بلافاصله ماندن در روستایی که هیچ یک از افرادش عرضه ی کمک کردن به آنها را ندارند درست نمیدانند و به منطقه ی قبلی خود یعنی بم پشت میروند و برای همیشه در منطقه ی پدریشان ساکن میشوند.
پس از گذشت چندین ماه از این درگیری بامری ها نادر را به دیوان(نشست ریش سفیدان)دعوت میکنند تا به حل مسئله بپردازند نادر نیز قبول میکند که هر وقت اثبات شد خودش یا برادرانش2 میلیارد مواد را دزدیدند حاضر است خودش و تمامی برادراش را تحویل بدهد.برای حساب باز کردن به حرف بامری ها قوم درازهی نسبت به قضیه کشتن بامریها یک کم بی توجه میشوند چون یقین داشتند که بی گناهند تا اینکه بامری ها از این فرصت استفاده کرده و ایوب درازهی برادر محمد شریف درازهی(داماد سردار نادر درازهی) را به شهادت میرسانند.باز هم پس از گذشت چندین ماه از این حادثه حاکم بهمن خان بارکزهی با ریش سفیدان سراوان نشستی میگیرند تا به میانجی گری از سردار نادر به موضوع خاتمه دهند تا اینکه راهی زاهدان میشوند ودر جمع بزرگترین علمای استان با بزرگان طایفه بامری جلسه میگیرند ودر نتیجه این جلسه مشخص میشود که شهید ناصر درازهی بی گناه به شهادت رسیده و راننده ی ماشین این مقدار مواد را دزدیده و تصمیم میگیرند تا دو طایفه باهمدیگر انتقام خودشان رو از راننده بگیرند بعد از اتمام جلسه درمسیر برگشت وقتی که به پمپ بنزین خاش میرسند طایفه بامری با نامردی تمام به آنها حمله ور میشوندکه در این درگیری حاکم بهمن خان بارکزهی و یک نفر دیگر را به شهادت میرسانند همچنین اسحاق درازهی مجروح میشود.
درنهایت باید بگویم که سردار نادر خان درازهی اعتماد خود را به طایفه بامری کاملا ازدست داده است.....انشاءالله خداوند یاری گر افرادی که حق هستند میباشد این افراد چه از گروه درازهی و چه از بامری باشند...
درپایان یک تصویر از سردار شهید ناصر درازهی را میگذارم.....
دوستان عزیزم اگر برای شادی روح این بزرگوار فاتحه ای بخوانید یک دنیا ازتون ممنون میشوم
اخه شما چرا دروغ میگین من همت بامری رو کاملاً میشناختم اون اصلاً اهل مشروب نبود اون کسی که این حرف رو زده گه خورده کسی که نمازش همیشه سر وقت بود هیچ وقت اینجوری نیست پاسخ:سلام دوست عزیز خدا رحمتش کنه آقای همت بامری رو امیدوارم بهشت جایگاهشان باشه من که همینو شنیدم ولی اینکه بیگناه ناصر رو شهید کردند در این هیچ شکی نیست خودم ازتموم این مسائل خبر داشتم
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان بلوچ قومی وفادارپه وتی خاک ووطنا و آدرس balooch۹۰.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.